Monday, November 21, 2011

دشمن مشترک

از محمد جواد بابت این مطلب قشنگشون ممنونیم
چند وقت پیش توی فیسبوک میگشتم که متوجه گروهی شدم که از خلیج عربی  حمایت میکردند و دلایل جالبی هم داشتند خیلی هاش هم عاقلانه بود  مثلا در یکی از عکس ها مقایسه جالبی از نحوه مدیریت ایرانی ها داشتند حرف اون ها این بود که ایران داره خلیج فارس رو نابود میکنه و عکس های جالبی هم مثل عکس های زیر گزاشته بودند

این عکس رو که دیدم واقعا ناراحت شدم دیدم راست میگن ما نتونستیم اون طور که باید و شایسته است این خلیج رو بسازیم .
نکته جالب تر این بود که اون ها ایران رو هم دست آمریکا معرفی کردند و عکس هایی رو گذاشته بودند که توش ایران و آمریکا و اسراییل متحد بودند تا خلیج فارس باشه و خلیج عربی از بین بره


نکته جالب تمامی این عکس ها این بود که توی اون ها امام خامنه ای مورد هدف قرار گرفته بود جالبه نه؟؟؟

اینجا متوجه نکته ظریفی شدم 
متوجه برنامه ای که طبق اون قراره ایران نابود بشه
امام خامنه ای رو در جا های زیادی خراب میکنند اما جالبه که براتون بگم مشکل ما در فهم صورت مساله است
1. در جاهایی که ادعا میکنند عرب ها ایران رو چپاول کردند و کینه عجیبی از عرب ها دارند
2.در جاییکه شدیدا علیه مردم پارسی و نسل آریایی مطلب مینویسند
جالبه که طرف اول امام خامنه ای رو عرب میدونه و طرف دوم پارسی
اینجا نشون میده که یک قدرت واحد داره اختلاف میندازه
اختلافی که توی اون عرب ها و پارس ها به جون هم افتادن و کسی غیر از این دو نژاد داره حکومت میکنه
فشار روانی بزرگ علیه امام خامنه ای چون امام خامنه ای داره با هاشون میجنگه
امام خامنه ای برای ما با اون میجنگه
و ما برای اسراییل با امام خامنه ای میجنگیم
بهتره که دشمن مشترک رو فراموش نکنیم
و با هم نجنگیم
منبع:www.skyhue.blogspot.com

Saturday, November 5, 2011

جایگاه

قايي از رفتن روزانه به سر كار خسته شده بود ، در حالي كه خانمش هر روز در خانه بود !
او مي خواست زنش ببيند براي او در بيرون چه مي گذرد ...
بنابراين شروع به دعا كرد :
خداي عزيز! من هر روز سر كار مي روم و بيش از ۸ ساعت بيرونم در حاليكه خانمم فقط در خانه مي ماند! من مي خواهم او بداند براي من چه مي گذرد ؟!
بنابراين لطفا اجازه بدين براي يك روز هم كه شده جاي ما با هم عوض بشه !!!
خداوند ، با معرفت بي انتهايش آرزوي اين مرد را برآورد كرد ...
صبح روز بعد مرد با اعتماد كامل همچون يك زن از خواب بيدار شد و براي همسرش صبحانه آماده كرد ، بچه ها رو بيدار كرد و لباسهاي مدرسشون رو آماده كرد . بهشون صبحانه داد ، ناهارشان را تو كوله پشتي شون گذاشت و اونها رو به مدرسه برد...
وقتي برگشت خانه رو جارو كرد، براي گرفتن پول به بانك رفت ، بعد به بقالي رفت،ساعت يك بعد از ظهر بود و او براي درست كردن رختخوابها ، به كار انداختن لباسشويي ، گرد گيري و تي كشيدن آشپز خانه ، رفتن به مدرسه و آوردن بچه ها و سرو كله زدن با آنها در راه منزل ، آماده كردن عصرانه و گرفتن برنامه بچه ها براي تكليف منزل ، اتو كشي و مرتب كردن ميز غذا خوري ، نگاه كردن تلويزيون حين اتو كشي در بعد از ظهر و ... عجله داشت !
(از ذكر انجام بقيه كارها فاكتور گيري شد ....
"در ساعت ۲۳ : ۰۰ در حالي كه از كار طاقت فرساي روزانه خسته شده بود، به رختخواب رفت در حاليكه بايد رضايت همسر در رختخواب را هم تامين مي كرد..."
صبح روز بعد بلافاصله بعد از بيدار شدن از خواب گفت :
خدايا من چه فكري مي كردم ؟!! براي ناراحتي از موندن زنم در منزل سخت در اشتباه بودم ، لطفا و خواهشا اجازه بده من به حالت اول خود برگردم (غلط كردم به خدا) !!!
خداوند پاسخ داد :
پسرم ، من احساس مي كنم تو درس خودت را ياد گرفتي و خوشحالم كه مي خواهي به شرايط خودت برگردي ...
"ولي تو مجبوري ۹ ماه صبر كني، چون ديشب حامله شدي" =))

میر ما

او همچون یک نقاشی زیبا بود مانند یک اثر هنری به یاد ماندنی که خر ها توان درک این اثر را نداشتند
ببخشین عکس جا نشده نخواستم کیفیتش رو پایین بیارم